انار
هرکس نگران غم یار است..
اوضاع دلش مثل انار است..!
محمد میثم جلالی
گربیایی، رد شوی..بازار عاشق میشود
کاسب و علامه و معمار عاشق میشود
من نمیدانم چرا هروقت به یادم میرسی
توی دستم دفتر و خودکار عاشق میشود
عطرتو وقتی بیاید وای از درس و کتاب
مدرسه، آموزگار منطق و آمار عاشق میشود
جای رسم دایره دائم مربع می کشد
در کلاس هندسه، پرگار عاشق میشود
همنوا، گلدسته و گلخانه و هر چه گل است
در مسیرت چادر گلدار عاشق میشود
ای که روح تازه می بخشی به جسم عاشقان
با دم تو میثم تمار عاشق میشود
ما همه مار درون آستینیم ای غریب
تو بخواهی مار لاکردار عاشق میشود
روز جمعه می رسی و لحظه پخش خبر
با ظهورت مجری اخبار عاشق میشود..!❤️
میثم جلالی
بخت من آسمان بی خورشید
پای من از خدا گریزان است
وضع حال و هوای امروزم
مثل آلودگی تهران است
میثم جلالی
با این همه غم، یک دل راضی دارم..
باید بروم راه درازی دارم..
دریا شده قطره قطره های اشکم..
انگار که دنیای پیازی دارم...
"تقدیم به همه خوبان"
بازهم خواب ریاضی دیده ام
خواب خط های موازی دیده ام
بازهم درخواب گردش میکنم
یاد زنگ خوب ورزش میکنم..
یاد آن شوت و دریبل منحنی
یاد تاکتیک دفاع آهنی..
یاد سوباسا و تارو، کاکرو
خاطرات کودکی، لطفاً نرو....
زنگ آخر، نقشه زشت فرار
صبح فردا ناظم و ترکه انار..
زنگ تفریح ، ساندویچ و بستنی
روی نیمکت، جمله "عشق منی" ..!
میثم جلالی
ما چرا یکی نمیشویم هرگز؟
شاید این قضیه یک "راز" است
یک نفر هم به فکر این دل نیست
حس و حالم شبیه " اهواز" است!
میثم جلالی
چه کسی جوابگوی من است؟
بیست و چندسال و این همه سختی..
چه کسی با من همراه است..؟
جز همین شعرهای بدبختی...
مهربان تر ز مادرم هستی
در بلاها تو یاورم هستی
هر دلی شارژ میشود با تو
پس تو همراه اولم هستی..
شک نکن عبد افسرده ای بودم
یک تن نیمه مرده ای بودم
بی تو خود را حساب می کردم
چک برگشت خورده ای بودم!
میثم جلالی
باتشکراز جناب لنگرودی
با خودش از قدیم مشکل داشت........با خودش چند لحظه صحبت کرد
وسط حرفهاش باران زد................روی ایوان نشست دقت کرد
با خودم هی مرور می کردم............قبلا این صحنه را کجا دیدم؟
یادم آمد که یک نفر می گفت:.........هر کسی که مرا عبادت کرد -
- بعد به ناگه توی هیچ دمید........یک نفر غیظ کرد، سجده نکرد
یک نفر گفت: امتحان بکنیم........یک نفر سیب را دو قسمت کرد))
عده ای سخت معترض بودند.......ترس از اینکه خون به پا بشود
گفت: موضوع چیز دیگری است.......بعد این آیه را تلاوت کرد–
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ۖ
وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
ۖوَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ (36)
- یادتان رفته قطره ای بودید؟.....بعد در رنج آفریده شدید
قبل رفتن به آیه ی بعدی...........کنج خلقت نشست دقت کرد
هیچکس، هیچی نمی فهمید.......و خداوند خواست تا (بشود)
مدتی بعد وضعیت را دید.......به همینی که هست عادت کرد
ماکه رندان هیچ پردازیم........عقل خود را به هیچ می بازیم
هرکه فهمید ما نظربازیم...........منطقی تر به ما خیانت کرد
بی کسی درد نیست، مرتبه است......هر دو را ناگزیر بخشیدم
پشت من دشمنی که صفحه گذاشت....دوستی که مرا ((قضاوت)) کرد
از چه بنویسم؟ از تو یا مردم؟........قصه اینجاست هردو درد من اند
جرم حلاج هم همین ها بود.....عشق را قاطی سیاست کرد
"دوست دارم به قبل برگردیم.....بدترین جای شعر، تنهایی ست..."
دوست داری که نوکرت باشیم ... مثل آبی که تشنه ماهی ست
صدر اخبار عمر ما اینست....رشد سکه، دلار یا نفت
مث هربار جمعه ها آمد....اشک مهدی چکیدو بعدش رفت
شکل تیپ و قیافه ها دینی.......عمل نسل امروز ما، بینی
نامه ی عبادات ما خالی.........مدل جنس ایمان ما چینی
لقمه ها شبهه ناک و کمی مشکوک .... کیف نامحرمان به دنیا کوک
جای احیای مجلس روضه......هیئت و منبرش میشود فیسبوک
دیش و ریشی که ماجراها شد..... دختری که اسیر فحشا شد
حاجی بازاری صف اول...... غصه اش قربت الی ا.. شد
من بمیرم چقدر غم داری.....در دلت داغ یک علم داری
ذاکرو واعظ و سخنران ..هست.......مثل زینب ولی تو کم داری!
یامهدی
لنگرودی-جلالی
باید برسم به آسمان، دیده شوم..
باید که کمی شهید فهمیده شوم..
میثم جلالی
مهربانتر ز مادرم هستی..
در بلاها تو یاورم هستی..
هر دلی شارژ میشود با تو
پس تو همراه اولم هستی..!
میثم جلالی
گفتند که جنگ سرخ و آبی داریم
مانند همیشه قصد لابی داریم
دیروز شنیدم همگی میگفتند:
این جمعه نیا، بازی "دربی" داریم!
میثم جلالی
عمریست که در سرم غم نان دارم
یک قلب که نه، لانه شیطان دارم
یک روز اگر فدای "مهدی" گردم
تبریک بگو که عیـــد قربـــان دارم..!
میثم جلالی
هدیه به روح چریک مبارز حجت الاسلام شهید سید علی اندرزگو
"نیمی از انقلاب"
می توان پر کشید بی پر وبال
پر کشیدن در آسمان خیال
قصه ی انقلاب و مردانش
همه بی غل و غش، همه خوشحال
همه اهل قناعت و مومن
خنده های بلند و سفره های حلال
قصه های امام خوبی ها
مکر روباه و حیله های شغال
تا پلیس محله مسجد بود
دزد ایمان ما نشد رمال
یاد روزی که چشم ما وا شد
به تماشای اولین سریال
از خوشی های دوستی ناباب
یک جوانی گذشت در اغفال
یاد گلهای پرپر جبهه
عاشقان چفیه و یک شال
دیگر آن شوق سنگرها رفت
آه از روزگار رو به زوال
قصه ی انقلاب و قصه ایثار
کرد خوبان قصه را غربال
سینه سرخان مسجدی رفتند
تا فراسوی آسمان خیال
دوستانم شهید گم نام اند
نام من شد بسیجی فعال
با صدایی گرفته میگویم
از شهیدی که هست راه وصال
سال ها میشود که رفته و اما
کسی از نام او نکرد سوال!
قلب من خورده پیوند با شخصی
چشمه ی عمراو زلالِ زلال
نیمی از انقلاب به نامش شد
نیمی از قلب من هم بدین منوال
گرچه من بنده کمی هستم
روح او عاشقم میکند هرسال
من اسیرمرامت شدم اندرزگو
سیدی که شدی هزارویک تمثال
ناگهان با زبان روزه و شلیک
شد گل آرزوی رهبری پامال
انقلاب ما ثمر داد آخر
عمر سید ولی نداد مجال
میثم جلالی
در خواب من آشفته بازاری بپا کردی
با قلب بیمارم بگو یارا چه ها کردی
یک عمر مجذوب هوای نینوا بودم
تو آمدی، این خطه را هم کربلا کردی
از بس که سنگت را به سنگ سینه کوبیدم
من را اسیر سنگ اسماعیل طلا کردی
در بخت آنکس که مجرد آمد و برگشت
چیزی نشد که همسری را دست و پا کردی
در هجمه ی امواج نفس بودم که دل را
مانند آن برنامه ی سمت خدا کردی
یک بار من می آیم و چندبارهم تو
با این گدای بی وفای خود وفا کردی
شکر خدا که آمدی و با عنایاتت
در رهبری "سید علی" را سهم ما کردی
آمد خبر که روز "هشتم" در المپیک
رنگ مدال تیم ایران را طلا کردی.. !
میثم جلالی
شنبه 23مرداد95
شعری از این حقیر...
کن قبول عشق دروغی مرا
بــچه بازی و شــلوغی مرا
جان هرکه دوست داری آخرت
رو نکن "فیش حقوفی" مرا..
میثم جلالی
اشک و دعا میشود هرهفته کارتو
صرف گناه میشود هرهفته کار من
من بی حسین که بجایی نمیرسم
یک هفته هیئت مان باش در کنار من
(میثم جلالی)
تقدیم به همه دوستان هیئتی:
ساکتـم اما پُر از فریـادها
عاشقم در "هیئت فرهادها"
بال من را هم کمی ترمیم کن
تا نگردم طُعمه صیّادها
وای اگر دور از تو باشم لحظه ای
عاقبت میگردم از شیّادها
لحظه مُردن کنار من بمان
لحظه ای که میروم از یادها
"یا رفیق لا رفیق له " نرو
پیچ و تابم میدهند گردبادها
یا حسینِ من اگر خالص شود
فیض آن را می برند اَجدادها
من که نه، باید فدای تو شوند
"بهجت" و "طهرانی" و "حدادها"
کاش میشد پر بگیرم یک نظر
در هوایت با پَرِ پَهــپـادها....!
میثم جلالی
این شعر رو حقیر در روز کریم اهل بیت نذر آقا میکنم.
به امید نگاهی
....
تا شدم دیوانه ، دیوان گفته ام بهر پوران مثل پیران گفته ام
کاروان در حرکت و ما غرقه خواب پای میزان و دریغ از یک جواب
عده ای هستند پای تزکیه عده ای هم رهروان "ترکیه"
جای پوشاک وطن اجناس نایک بر لبان ما بجای ذکر، "لایک"
شهر را تبلیغ دینی کرده ایم ما عمل در "بخش بینی" کرده ایم
ما که دور از نسل "آوینی" شدیم در دیانت اندکی "چینی" شدیم
بوی باروت گناهان میرسد عمرهم دارد به پایان میرسد
گاه علت های دوری میشویم گاه جذب چشم و "حوری" میشویم
اندکی "چمران" و "همت" کن مرا مثل "مشگینی" و "بهجت" کن مرا
مثل "قاسم" کاممان را کن عسل لحظه مردن "مرا" هم کن بغل
تا نلغزد پای من روی صراط یابن یاسین یابن طه.. التفات
تا "علمدار"و "دوانی" ات شوم یاور "مازندرانی" ات شوم
گرچه با کوه گناه عاصی شدم من به لطفت امشب" آقاسی" شدم
اهل قرآنیم ولی تدبیر، نه عاشق صوتیم ولی تفسیر، نه
با مفاتیح حیف "بازی" کرده ایم زندگی را هم "مجازی" کرده ایم
مست شهرت، خصم گمنامی شدیم ما سحرخیز "تلگرامی" شدیم
درس هیئت توبه و "خودسازی" است بی هدف روضه روم این "بازی" است
از برای ماست زینب خم شده جسم اربابم چنین درهم شده
میز شیطان نقطه "پرواز" نیست مرغ همسایه همیشه "غاز" نیست
غصه ام کنسرت و یک "آواز" نیست روضه من اندکی هم "باز" نیست
غصه یک رهبر و بی حال ها... یک زن مظلومه و خلخال ها
غصه ناموس و سبک زندگی باز هم شرم من از این بندگی
بی بصیرت بودنم تاثیر کرد نائب صاحب زمان را پیر کرد
اقتصاد و حرف حل باید شود دیگر "اقدام و عمل" باید شود
نیت ام این ست تا بهتر شوم مثل قنبر نوکر حیدر شوم
ما نمردیم یار داری ای ولی "مجمع عمار" داری یاعلی
(بهمن)میثم جلالی